کلابهاوس
وقتی که با کسی آشنا میشوید و توییتها و ویدیوهایش را مشاهده میکنید، کم کم یک تصویر از شخصیت او در ذهنتان تداعی میشود. اما یک روز به طور غیرمنتظره او را در حال صحبت میبینید و با هیجان زیادی منتظر گوش دادن به حرفهای او هستید.
او شروع به صحبت میکند و شما منتظرید که اون تصویر و افکاری که از او در ذهنتان ساخته بودید به واقعیت بپیوندد. اما با شنیدن حرفهای او متوجه میشوید که او با شخصیت مجازی خود متفاوت است.
این چیزیه که هر روز توی پلتفرمی مثل کلابهاوس میشه دید. دلیلش چیه؟ دلیلش اینکه که صحبت کردن به صورت لایو و در لحظه، با توئیت ۱۷۸ کاراکتری یا حتی پادکست کاملا متفاوته.
این رو میشه با ملاقات حظوری با آدما مقایسه کرد و حتی به نظرم بهتر از ملاقات حظوریه، چون زبان بدن و هزاران حواسپرتی دیگه توی یه ملاقات حضوری رو نداری.
البته این مختص کلابهاوس نیست، خاصیت این نوع رسانه است.
با حضور و تعامل داخل این شکل از رسانه خیلی سریع میتونی تصویر کاملتری از شخصیت اون آدمی که داری باهاش صحبت میکنی به دست بیاری. اینکه واقعا به حرفات گوش میده یا نه؟ آدم باهوشی هست؟ توانایی اینو داره در مورد موضوعی که ادعا داره عمیق صحبت کنه؟ ذهن فلسفی داره یا سطحی فکر میکنه؟ و...
برخی از افراد مطمئناً با سایر برنامه های اجتماعی به عنوان ابزاری برای ایجاد شهرت و تأثیرگذاری از طریق تاکتیک های متمایز رفتار می کنند. این الگوی کوتهفکرانه پتانسیل اینو داره که وقتی خودت را در محاصره صداها، جوک ها و سؤالات
واقعی می ببینی دچار اختلال بشه.
انتقال اطلاعات
دلیل اینکه با خانواده ات تماس میگیری، با دوستهات ناهار بیرون میری و یا FaceTime را باز میکنی همینه. به همین دلیله که همه ما از Zoom، تماسهای Slack، Internet Town، Upstream، Tandem و Icebreaker برای ترکیبی از مصارف شخصی و حرفهای استفاده میکنیم (یا حداقل میخوایم آن را امتحان کنیم).
صحبت کردن در واقع یه کار جمعیه. توییتها و داستانها فقط حوزهای هستند که قراره در مورد اونا صحبت بشه.
چطور از Clubhouse استفاده می کنی؟ دهان و گوش هاتونو را باز می کنی. و تمام. شما ساکت نشستی و بلافاصله مهمترین کار را انجام میدی: صحبت کردن. انجام سخت ترین کار که الان ساده شده.
در این دوران هر مکالمهای لزوما نباید "همگام" باشه، اما اگر فاصله گذاری اجتماعی و قرنطینه یک چیز را به ما نشان داده باشه، اینه که ما نمی توانیم به عنوان یک شهروند اینترنتی، برای داشتن خبر و اطلاعات از عضو خانواده یا دوست با دیدن عکس، فیلم و ضربه زدن روی لایک راضی بشیم.
بدون گفتگو واقعاً از نظر عاطفی، اجتماعی یا ذهنی احساس رضایت نمی کنیم. ما باید فعالانه درگیر موضوع باشیم و فرصتی برای رسیدن به مطالب جالب، نکات ظریف، داستانها، جوکها و عمیق شدن در موضوعات مختلف از طریق گفتگو به وجود بیاریم.
چرا مردم ساعت ها و هرشب در کلاب هاوس صحبت دیگران را گوش می دهند و صحبت می کنند؟ زیرا ذاتاً سالم و طبیعی اند. شما خماری استفاده از رسانههای «اجتماعی» و افکاری که پشت زدن روی لایک و دیدن استوریهای Instagram یا TikToks یا توییتها برای ساعتها به وجود میآید را در اینجا نمیبینید.
چرا نمی توانیم فقط حرف بزنیم؟
برنامه های تماس خوب( FaceTime، Zoom و Slack ) در همه جا قبل از کلابهاوس و قبل از کووید بود. پس چرا مردم قبلاً در مورد آنها انقدر زیاد صحبت نمیکردند؟ چرا الان هجوم می آرند تا هر روز و شب از چیزی مثل کلابهاوس استفاده کنند؟
همیشه صحبت کردن در واقع سخت بوده و هست. هم از منظر هنجارهای فرهنگی و هم از سطح UX عملی.
کی دلش میخواد با دوستاش سرد برخورد کنه؟ اصلا آشناها و خانواده رو کنار بزاریم.
کی میخواد یا حتی به این فکر میکنه برای شنیدن و صحبت کردن در مورد مسائلی که بهش علاقهمند هستش برنامهریزی کنه؟
ما نمیتونیم با یه کلیک یا ضربه روی گوشی بهش برسیم.
کی دوست داره مرتباً به پیامهای دوستاش در توییتر سر بزنه و از آنها بخواد با تلفن تماس بگیرند... شماره اونها رو بگیره و برای صحبت با اونا تقویم تنظیم کنه؟
با چه ساز و کاری میشد با غریبههایی که حتی نمیدونستین وجود دارند صحبت کنید؟ شما این کارو نمی کردید زیرا به معنای واقعی کلمه نمی تونستین. برو سعی کن امشب با یک غریبه در این دنیای بزرگ صحبت کنی...فقط یکی. یا شاید فقط یک دوست. بعد سعی کن هر شب این کار را انجام بدی.
ساده ترین راه برای اینکه مردم با هم حرف بزنن چیه؟ اونا رو داخل یک اتاق، درست در کنار یکدیگر بزاری. این کار اصطکاک رو از بین میبره. چه بهترین دوست، آشنا یا غریبه باشه، مجبوری که حرف بزنی. فقط با جمله تو از کجا میدونی؟
شروع نکن و همه چی اوکی میشه.
کلاب هاوس حس بودن توی یک اتاق رو در گوش شما زنده می کنه. شما فقط وارد اتاقی میشی و شروع به گوش دادن می کنی... و اگه دوست داری صحبت کنی کار ساده ایه ...