شخصیت یا "منِ واقعی"؟ مسئله این است!
هشدار: این پست ممکنه دیدگاه شما رو نسبت به مشاوره و روانشناسی کاملاً عوض کنه!
امروز میخوام درباره یه نگاه متفاوت و خیلی عمیق صحبت کنم که آرش حیدری، جامعهشناس، مطرح کرده. بحثش درباره اینه که چطور فرهنگ «تراپیزدگی» و «شخصیتبازی» باعث شده، هممون یه سؤال اساسی رو فراموش کنیم: اصلاً این «من»ی که میخوایم درمانش کنیم، چیه و کجا قرار گرفته؟
مشکل اصلی: "من" واقعی کجاست؟
دکتر حیدری میگه ما توی روانشناسی مدام داریم تلاش میکنیم "خودمون" رو تقویت کنیم، بهترش کنیم، عزت نفسمون رو ببریم بالا و هزار تا "سلف" دیگه (مثل سلف استیم، سلف رگولیشن...).
اما سوال اینه: اصلاً این "خود"ی که میخوایم ارتقاش بدیم، چیه؟
اگه ندونیم "منِ" واقعی ما چه تعریفی داره، مثل این میمونه که بخوایم یک ماشین رو تیونینگ کنیم، در حالی که نمیدونیم اصلاً اون ماشین چیه! دکتر حیدری میگه اینجاست که ما به سمت "جادو" میرویم، نه علم واقعی.
نقد داغ بر فرهنگ "تراپیبازی"
یه بخش مهمتر از انتقادش، متوجه فرهنگ پررنگ "درمانگری" و "تراپیزدگی" توی جامعهمونه.
دکتر حیدری میگه: «این همه کلاس و کارگاه و تراپیست، بیشتر از اینکه آدمهای درمانشده بسازن، "خودشیفته" تحویل جامعه میدن!»
چرا؟ چون تمرکز میذارن روی بیماریها و مشکلات فردی شما (پاتولوژی)، در حالی که نادیده میگیرند که:
- مشکل تو فقط مال روان تو نیست.
- "منِ" تو درگیر تاریخ، اقتصاد، سیاست و جغرافیای این کشوره.
طرف ۲۰ ساعت داره کار میکنه تا اجاره بده، بعد مشاور بهش میگه: «به جهان مثبتتر نگاه کن!» خب این حرف برای اون آدم خندهداره! چون "منِ" اون گیر افتاده توی یک شبکه پیچیده که مشاور ازش بیخبره.
تفاوت مهم: «شخصیت» یا «منِ پویا»؟
دکتر حیدری دو تا کلمه رو جلوی هم میذاره:
- شخصیت (Personality): این همون چیزیه که توی تستهای روانشناسی میسنجیم. ویژگیهای ثابت و قابل اندازهگیری ما. حیدری میگه این سطحیترین لایه ماست. مثل نمای بیرونی یک خونه.
- سوژگی (Subjectivity) یا "منِ پویا": این چیزیه که توی طول زمان و تحت تأثیر تاریخ و روابط قدرت (مثلاً رابطه رئیس و کارمند، استاد و دانشجو، یا رابطه عاطفی) شکل میگیره. این یک "انرژی پویا و سیال" است که دائم داره تغییر میکنه.
نکته اینجاست: روانشناسی امروز ما فقط داره به اون "شخصیت ثابت" نگاه میکنه و به خاطر همین، نمیتونه بحرانهای عجیب و غریب انسان امروز رو که مدام در حال تغییره، بفهمه و حل کنه.
لطفاً سادهسازی نکنید!
نکته آخر و مهم حیدری، جنگ با "سادهسازی" است.
- مشکلت از بچگیه؟ (سایکولوژی سادهانگار)
- همه چیز تقصیر جامعه و ساختاره؟ (جامعهشناسی سادهانگار)
- عشق و رابطه فقط هورمونه؟ (بیولوژی سادهانگار)
حیدری میگه اینا همه فرار کردن از اصل مسئله است. ما باید بفهمیم که "منِ" ما یک کلیّت پیچیده است که هم تاریخ و اقتصاد روی آن اثر گذاشته، هم ساختار اجتماعی و هم بخشهای فردی ما. برای فهمش باید از فلسفه، تاریخ، جامعهشناسی و روانشناسی با هم کمک بگیریم و به هیچکدام هم تعصب نداشته باشیم.
حرف آخر:
دکتر حیدری میگه: بهجای اینکه دنبال تکنیکهای جدید روانشناسی باشیم که فردا ممکنه یک هوش مصنوعی بهتر از ما انجامشون بده، باید برگردیم به تأمل و پرسشگری عمیق. اگه دنبال راهحل برای زندگی خودمون و جامعهمون هستیم، اول باید بپرسیم: "منِ من کجاست؟" و بفهمیم توی این زمان و مکان مشخص، چه کسی هستیم و چه کسی میتوانیم باشیم.
ویدیوی کامل سخنرانی: